
بهترین پیامبر خدا کیست؟
بهترین پیامبران خدا در روایات کدامند؟ کدامیک از پیامبران فضیلت و جایگاه بالاتری دارند و فضیلت هر کدام چه بود؟
خداوند در طول حیات بشر به منظور هدایت معنوی و مادی انسانها پیامبرانی برایشان فرستاد که تعداد این پیامبران 124 هزار نفر بوده است و اولین آن حضرت آدم علیه السلام و آخرین آن حضرت محمد صلی الله علیه و آله می باشد.
هر کدام از این پیامبران به جز وظیفه اصلیشان یعنی رسالت ممکن است وظایف فرعی نیز به دوش کشیده باشند و شاید بعضی از درجات آنان نیز به میزان وظیفه آنان بر میگردد اما هر کدام از آنها نیز به طور خاص ویژگی هایی نیز داشته اند که باعث تفاوت آنان میشده است.
پیامبرانی که در قرآن از آنان یاد شده معمولا بر دیگر پیامبران برتری دارند و به آنان اصطلاحا پیامبران اولوالعزم گفته میشود.
اگر میخواهید بدانید کدامیک از پیامبران فضیلت بیشتری بر دیگری دارند ما بر اساس روایات ( و بخشی هم به طور رندوم ) رتبه بندی تشکیل داده و نام ده پیامبر برتر روزگار را برای شما آورده ایم:
10. حضرت الیاس علیه السلام
الیاس بن یاسین معروف به الیاس نبی از پیامبران بنیاسرائیل که نام وی در قرآن آمده است.
وی در زمان پادشاهی آحاب از پادشاهان بنیاسرائیل به پیامبری رسید و مأمور بود که مردم را از بتپرستی باز دارد. پس از اینکه او از هدایت قوم خود ناامید شد، از خداوند طلب مرگ کرد؛ اما خداوند برای او مرکبی فرستاد و او به وسیله آن به آسمان عروج کرد و الیسع را جانشین خود قرار داد.
یاسین بن فِنْحاص از پیامبران بنیاسرائیل و از نسل هارون نبی است. نام وی در قرآن دو بار با نام الیاس و یک بار با نام الیاسین آمده است. در برخی منابع اسلامی، شخصیت الیاس با خضر گره خورده و برخی روایات این دو را یکی دانستهاند.
الیاس پس از درگذشت حزقیل نبی به پیامبری رسید. وی مأمور بود قوم خویش را که در بعلبک ساکن بودند، به توحید و اطاعت از خداوند و ترک گناهان دعوت کند. وظیفه اصلی او مبارزه با بتپرستی بود که پادشاه وقت بنیاسرائیل، آحاب و همسرش ایزابل رواج داده بودند.
در کتاب مقدس از حضرت الیاس با نام ایلیا یاد شده است. اکثر داستانهایی که در کتاب مقدس به توصیف الیاس پرداخته است، با تفاوتهایی در روایات اسلامی نیز آمده است، حوادثی مانند نفرین بنیاسرائیل به خشکسالی توسط الیاس، شفای الیسع به دست الیاس و مبارزه با آحاب.
بنابر بسیاری از منابع اسلامی و همچنین کتاب مقدس مسیحیان، الیاس (ع) زنده است و به آسمان عروج کرده است؛ با این حال، ابن کثیر این روایات را نپذیرفته و آنها را از اسرائیلیات دانسته است. یاقوت حموی نیز در معجم البلدان مقبرهای در بعلبک برای الیاس نقل کرده است.
الیاس در زمان پادشاهی آحاب از پادشاهان بنیاسرائیل به پیامبری مبعوث شد. آحاب و همسرش ایزابل، مردم را به بتپرستی سوق میداند. الیاس به مبارزه با آنان پرداخت و بنیاسرائیل را از بتپرستی نهی میکرد. پس از آنکه وی سالها با اصرار قوم خود بر بتپرستی مواجه شد، آنان را به خشکسالی نفرین کرد و پس از آن مردم در قحطی گرفتار شدند.
با گذشت زمان، خشکسالی فراگیر شد و جان تعداد زیادی را گرفت. آنان وقتی خود را گرفتار دیدند، از اعمال خود پشیمان شدند و به الیاس روی آوردند و دعوت او را پذیرفتند. پس از آن با دعای الیاس باران شدیدی بارید و همه جا سیراب شد؛ اما پس از مدتی مردم عهد خویش را با خدا فراموش کردند و به بتپرستی بازگشتند. زمانی که الیاس این را دید، از خدا طلب مرگ کرد؛ اما خداوند مرکبی آتشین به وی داد و او به آسمان رفت و الیسع را که شاگرد وی بود، به نیابت خود برگزید.
9. حضرت ادریس علیه السلام
ادریس یا خنوخ یکی از پیامبران است. قرآن او را یکی از پیامبران بزرگ لقب داده که به جایگاه والایی رسیده است. برخی از مفسران قرآن و تاریخنویسان مسلمان ادریس را با اُخنوخ یا خَنوخ (جد حضرت نوح که در تورات نام او ذکر شده است) یکی دانستهاند. براساس روایات اسلامی ادریس نخستین کسی بود که جامه دوخت و قلم را برای نوشتن به کار بست و به دانش ستاره شناسی و حساب پرداخت. شغل او خیاطی و مسجد سهله خانه او بود. درباره وفات یا زنده بودن او، بین مفسران و علمای اسلامی اختلاف نظر وجود دارد.
ادریس سومین پیامبر از پیامبران الهی میباشد که مأمور هدایت دودمان قابیل شده بود که به اعمال ناپسند میپرداختند و مشرک، میگسار و بت پرست بودند، او مردم را به حق و توحید دعوت کرده و از آنان میخواست از شریعت آدم و شیث پیروی کنند، نسبت به همدیگر با عدل و انصاف رفتار کرده و در مورد ضعیفان کوتاهی نکنند، برای جهاد با دشمنان دین آماده باشند و با پرداخت زکات به یاری فقرا بشتابند و روزه گرفتن در روزهای معهود را فراموش نکنند.
ادریس(ع) یکی از ۲۶ پیامبری است که خداوند نام آنها را در قرآن کریم آورده است. قرآن کریم دوبار و در آیات ۵۶ و ۵۷ سوره مریم و همچنین آیات ۸۴ و ۸۵ سوره انبیاء از حضرت ادریس یاد میکند و او را پیامبری صدیق، صابر و صالح و دارای منزلتی والا میداند و از داخل شدن او در رحمت الهی خبر میدهد. این در حالی است که در عهد عتیق از حضرت ادریس به طور عام و کلی یاد شده است و از او با عناوینی همچون «سلوک با خدا» و «زیستن با خدا» یاد شده است.
برخی با توجه به آیات و روایات معتقدند که خداوند او را به بعضی از طبقات آسمان «چهارم یا پنجم یا ششم» بالا برده است و از این رو در قرآن آمده است: (ورفعناه مکاناً علیاً). برخی دیگر گفتهاند که خداوند روح او را میان آسمان چهارم و پنجم قبض نموده است.
طبق نقلهای تاریخی در کتب اسلامی، ادریس نخستین کسی بود که خیاطی کرد و جامه دوخت و پوشید و جامه مردم تا آن زمان از پوست یا برگ درختان بود. همچنین او نخستین کسی بود که قلم را برای نوشتن به کار گرفت و به دانش ستارهشناسی و حساب پرداخت، از اینرو ادریس را نخستین مدرس انسان میدانند و مبادی و اصول اولیه هر علمی را به او نسبت میدهند. بههمین دلیل انسانها در رشتههای نجوم، هندسه، فلسفه، حساب، منطق و حکمت مدیون او هستند. به علم ادریس(ع) در دعای روز اول ماه رجب نیز اشاره شده است «وَ مُعَلِّمَ إِدْرِیسَ عَدَدَ النُّجُومِ وَ الْحِسابِ وَ السِّنِینِ وَ الشُّهُورِ وَ أَوْقاتِ الْأَزْمان»
8. حضرت یوسف علیه السلام
یوسُف از پیامبران بنیاسرائیل و فرزند یعقوبِ نبی بود. او ضمن برخورداری از مقام نبوت، سالیانی در مصر حکومت کرد. در قرآن، سورهای به نام یوسف نامگذاری شده و در آن داستان زندگی او بهتفصیل آمده است.
یوسف در کودکی توسط برادرانش به چاه انداخته شد؛ اما گروهی او را از چاه نجات دادند و بهعنوان برده به عزیز مصر فروختند. زلیخا زن عزیز مصر شیفته زیبایی یوسف شد، اما پس از امتناع یوسف از ارتباط با او، یوسف را به خیانت به عزیز مصر متهم کرد و او را به زندان انداختند.
یوسف پس از سالها بیگناهیاش را اثبات کرد و از زندان آزاد شد و بهجهت تعبیر خواب پادشاه مصر و ارائه راهکاری برای مشکل قحطی مصر، نزد او محبوبیت یافت و وزیرش شد.
داستان یوسف در قرآن با آنچه تورات در این زمینه گزارش میکند، تفاوتهایی دارد؛ ازجمله طبق قرآن برادران از یعقوب درخواست میکنند یوسف را همراهشان به صحرا بفرستد، اما براساس تورات یعقوب خود از یوسف میخواهد برادرانش را همراهی کند.
یوسف فرزند یعقوب، از پیامبران بنی اسرائیل بود و مادرش راحیل نام داشت. او یازده برادر داشت که از میان آنها تنها با بنیامین، از مادر مشترک بود. یوسف از همه برادران جز بنیامین کوچکتر بود.
نام یوسف ۲۷ بار در قرآن آمده و سوره دوازدهم قرآن، به نام اوست. قرآن یوسف را از بندگان مُخلَص خدا معرفی کرده است که بهگفته علامه طباطبایی به این معنا است که او نهتنها به درخواست زلیخا برای ارتباط با او تن نداد، که حتی در دل هم به آن کار گرایش نداشت. همچنین در قرآن یوسف از محسنان دانسته شده است.
یوسف را از پیامبران بزرگ دانستهاند. در روایتی از امام باقر، با استناد به آیات قرآن یوسف نبی و رسول دانسته شده است. برپایه تفسیر نمونه، خواب یوسف که در آن یازده ستاره و ماه و خورشید به یوسف سجده کردند، علاوهبر اینکه از رسیدن یوسف به ثروت و قدرت خبر میداد، بیانکننده نبوت او در آینده هم بود. علامه طباطبایی هم یکی از مصادیق کاملشدن نعمت برای یوسف را که در آیه ۶ سوره یوسف آمده است، رسیدن او به مقام پیامبری دانسته است.
7. حضرت یحیی علیه السلام
یحیی بن زکریا یا یوحَنّا مُعَمِّدان (یحیی تعمید دهنده) از پیامبران بنیاسرائیل بود که در کودکی به نبوت رسید. ماجرای تولد یحیی با وجود پیری پدر و نازایی مادر در قرآن آمده است. حضرت یحیی به زهد و گریه زیاد از خوف خدا معروف بود.
در روایات شیعه، شهادت امام حسین(ع) به شهادت یحیی و امامت برخی از امامان شیعه در دوران کودکی به نبوت حضرت یحیی در کودکی تشبیه شده است. برای اثبات امامت امام جواد، امام هادی و امام زمان در کودکی، به نبوت یحیی در کودکی استناد میشود.
صابئین یا مندائیان خود را پیرو حضرت یحیی میدانند. مقامی در مسجد اموی دمشق به عنوان مزار یحیی مشهور است.
یحیی در کودکی به مقام نبوت رسید. خداوند یکی از امتیازهای او را تصدیق کننده نبوت عیسی میداند. او مروج آیین موسی بود، و پس از اینکه عیسی به مقام نبوت رسید، به او ایمان آورد. در تاریخ آمده است، یحیی شش ماه از عیسی بزرگتر و نخستین کسی بود که نبوت او را تصدیق کرد و چون یحیی در میان مردم به زهد و پاکدامنی، شهرت داشت تصدیق و دعوت او در توجه مردم به مسیح تاثیر بسیاری گذاشت محمد حسین طباطبایی در المیزان میگوید منظور از کتاب یحیی همان تورات است.
امام سجاد(ع) از پدر خود نقل میکند که پادشاه بنیاسرائیل عاشق یکی از محارم خود شد و خواست با او ازدواج کند. حضرت یحیی با این عمل مخالفت کرد. این معشوقه به وسوسه مادر خود، سر یحیی را شرط ازدواج خود قرار داد و پادشاه بنیاسرائیل سر حضرت یحیی را در ظرفی از طلا برای او فرستاد. روایات گزارش کردند وقتی سر یحیی را جدا کردند و خون او به زمین ریخت، خون شروع به جوشیدن کرد. قوم بنیاسرائیل تلاش کردند که خاک بر روی این خون بریزند و آن را ناپدید کنند ولی موفق نشدند و این خون در حال جوشش بود تا زمانی که بختالنصر بر بنیاسرائیل حاکم شد و چند هزار نفر از بنیاسرائیل را کشت و انتقام خون یحیی را گرفت و آن خون از جوشش ایستاد.
در منابع به پنج صفت از اوصاف یحیی اشاره شده است؛ ایمان به مسیح، مقام سیادت و رهبری در علم و عمل، پیامبری صالح، زهد و عظمت. درباره زهد او آوردند بسیار گریه میکرد و لباس زبر و خشن میپوشید. پیامبر اسلام(ص) درباره زهد او فرموده است: «زهد یحیی بن زکریا به حدی بود که در دوران کودکی به بیت المقدس رفت؛ بزرگان احبار و راهبان را دید که پیراهنی از پشم پوشیدند و در حال عبادت هستند او نیز لباس زبر و خشن پوشید. به معبد رفت و خداوند را عبادت کرد گفته شده است زکریا هرگاه مشغول موعظه بود و یحیی را در میان جمعیت میدید بخاطر روحیه لطیف او نامی از بهشت و جهنم نمیبرد؛ زیرا با شنیدن اوصاف بهشت و جهنم به شدت گریه میکرد. کافی از علی(ع) نقل میکند: یحیی بسیار گریه میکرد و نمیخندید، ولی عیسی بن مریم هم میخندید و هم میگریست و عمل عیسی از یحیی بهتر بود. روایتی دیگر درباره تفضیل یحیی نقل شده است که برای هیچکس سزاوار نیست بگوید من از یحیی بهترم؛ زیرا او هیچ گناهی نکرد و به هیچ زنی توجه ننمود.
6. حضرت هارون علیه السلام
هارون بن عمران از پیامبران الهی، برادر، جانشین و همراه حضرت موسی(ع) بود که در قرآن از قول موسی به فصاحت وی در سخن گفتن اشاره شده است. در حدیثی از پیامبر اکرم، جایگاه امام علی(ع) نسبت به پیامبر اکرم به جایگاه هارون نسبت به موسی تشبیه شده است. این حدیث در منابع شیعه و سنی نقل شده و به حدیث منزلت شناخته میشود.
هنگامی که موسی برای گرفتن الواح به طور سینا رفت، هارون را جانشین خود قرار داد. در این مدت، فردی به نام سامری گوسالهای ساخت و بنیاسرائیل را به پرستش آن دعوت کرد و هارون نتوانست مانع آنها شود؛ البته تورات، ساخت گوساله را به هارون نسبت داده است.
هارون در ۱۲۳ سالگی در طور سینا از دنیا رفت، در کوه هور اردن که به جبل هارون شهرت دارد، مقبرهای به او منسوب است.
یهودیان، مسیحیان و مسلمانان معتقد به پیامبری هارون هستند. بر پایه روایتی از پیامبر اکرم، نبوت از طریق نسل وی ادامه یافته است و پیامبرانی از جمله الیاس از نوادگان وی به شمار میآیند.
بنا بر آیات قرآن، حضرت موسی هنگام مبعوث شدن به پیامبری، از خدا خواست که هارون را وزیر و همراه او قرار دهد، چرا که او بهتر از وی سخن میگوید. همچنین در آیات قرآن از همراهی هارون با موسی در دعوت فرعون به یکتاپرستی سخن به میان آمده است. از امام علی(ع) در وصف حالات موسی و هارون نقل شده که حضرت موسی به همراه هارون، در حالی نزد فرعون رفتند که لباس پشمین بر تن و عصای چوبین در دست داشتند.
در روایتی از امام صادق(ع) به نقل از پیامبر(ص) آمده است که در جریان معراج، وقتی پیامبر به آسمان پنجم صعود کرد، در آنجا مردی تنومند با چشمانی درشت را مشاهده کرد که پیرامون او گروهی از امت وی بودند. پیامبر از کثرت آنها متعجب شده و از جبرئیل پرسید این مرد کیست؟ جبرئیل او را هارون پسر عمران معرفی کرد. سپس پیامبر بر او سلام داد و برایش استغفار کرد و او نیز به پیامبر سلام داد و برایش استغفار نمود.
5. حضرت موسی علیه السلام
موسی مهمترین شخصیت تنخ و دین یهودیت است؛ بهگفته تنخ، او بنیاسرائیل را در زمان خروج از مصر و تا رسیدن به مرز کنعان رهبری کرد. نوشتن تورات (پنج کتاب اول تنخ) به او منسوب است. اکثر محققان او را شخصیتی افسانهای میدانند و اعتقاد دارند تورات اثر چندین نویسنده مختلف و محصول قرنها بعد از زمان ادعایی زندگی اوست.
مطابق روایت سفر خروج، زمانیکه عبرانیان در مصر زیاد و زورمند شدند، فرعون دستور داد نوزادان پسر آنها را بکشند اما یوکابد پسرش را در سبدی قرار داد و در رودخانه رها کرد. دختر فرعون که آنجا مشغول حمامکردن بود، نوزاد را از آب گرفت و او را موسی نام نهاد و نزد خود در قصر فرعون بزرگ کرد. در بزرگسالی، موسی یک مصری که مشغول آزار یک عبرانی بود را کشت و به همین جهت به مدین گریخت. آنجا او با صفورا، دختر یترون که کاهن مدین بود، ازدواج کرد.
هنگام ولادت موسی فرا رسید و هرچه نزدیکتر میشد مادر موسی (یوکابد یا یوخابید) نگرانتر میشد. امداد الهی موجب شد که آثار حمل در یوکابد آشکار نباشد از سویی یوکابد با قابلهای دوست بود. کسیرا به دنبال قابله فرستادند، قابله آمد و او را یاری کرد.
نوزاد دور از دید مردم متولد شد. در این هنگام نور مخصوصی از چهره موسی درخشید که بدن قابله به لرزه افتاد، همان دم قابله گفت؛ «تصمیم داشتم تولد موسی را به ماموران خبر دهم ولی او چنان بر قلبم چیره شد که حاضر نیستم مویی از او کم شود.»
قابله از خانه بیرون آمد و ماموران او را دیدند و به خانه مادر موسی وارد شدند. خواهر و مادر موسی دستپاچه شدند و موسی را در تنور انداختند.
ماموران وارد شدند و جز تنور آتش چیزی ندیدند و مایوس شده از خانه خارج شدند. در این لحظه صدای گریه نوزاد از تنور بلند شد. مادر به سوی تنور رفت و دید که خداوند آتش را بر موسی گلستان ساخته است. مادر که از صدای گریه نوزاد نگران شده بود که نکند جاسوسان متوجه او شوند دست به دعا بلند کرد و از خدا خواست که چارهای دیگر پیش روی او بگشاید و خداوند با الهام او را از نگرانی حفظ گرد و در قرآن چنین آمد؛
«ما به مادر موسی الهام کردیم او را شیر بده و هنگامیکه بر او ترسیدی وی را در دریای نیل بیفکن و نترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز میگردانیم و او را از رسولان قرار میدهیم.»
این سؤال و پاسخ به همین مقدار پایان نپذیرفت. چون سؤال حقتعالی مقدمه وحی رسالت بود و شاید میخواست تا موسی را برای دیدن معجزه شگفتانگیز خویش آماده سازد. پس پروردگار فرمود؛
«ای موسی! منم، من خداوند، پروردگار جهانیان و فرمود: عصای خود را بیفکن، پس دید آن مثل ماری میجنبد، پشت کرد و برنگشت. فرمود؛ ای موسی پیش آی و مترس که تو در امانی و دست در گریبانت ببر تا سپید بیگزند بیرون بیاید. برای رهایی از این هراس بازویت را به خویشتن بچسبان. این دو نشانه دو برهان از جانب پروردگار تو است که باید به سوی فرعون و سران کشور او ببری. زیرا آنان همواره قومی نافرمانند.»
در اینجا موسی به یاد ماجرای قتل آن مرد قبطی که به دست او انجام شده بود افتاد، و از سوی دیگر شوکت و قدرت عظیم فرعون در نظرش مجسّم شد و سپس از پروردگار درخواست کرد که؛ پروردگارا! سینهام بگشای و کار را برایم آسان کن و گره از زبانم باز کن که گفتارم را بفهمد و…
خداوند نیز او را وعده نصرت کامل داد و دل او را محکم و نیرومند ساخت. موسی پس از اینکه ماموریت الهی را دریافت و به مقام نبوت رسید به نزد همسرش بازگشت و پس از چند روزی او را با نوزادی که تازه به دنیا آمده بود بسوی مدین فرستاد و خود به سوی مصر روان شد.
4. حضرت عیسی علیه السلام
حضرت عیسی بن مریم (علیهالسّلام)، ملقب به مسیح، چهارمین پیامبر از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت است. کتاب آسمانی او انجیل نام دارد. آن حضرت فرزند حضرت مریم (سلاماللهعلیها) بود ولی پدر ندارد، لذا تولدی منحصر به فرد و شگفتانگیز داشته که در قرآن کریم به آن اشاره شده است. آن حضرت پیامبر مسیحیان است و آنها معتقداند حضرت به صلیب کشیده شده است.
حضرت عیسی (علیهالسّلام) تولدی منحصر به فرد و شگفتانگیز داشتهاند. مادرشان حضرت مریم (سلاماللهعلیها)، دختر حنا و عمران بود. حنا، مریم (سلاماللهعلیها) را از همان ابتدا به معبد سپرد و او نیز تحت اشراف حضرت زکریا (علیهالسّلام) دختری پاکدامن، مؤمن، متقی و پرهیزکار پرورش یافت.
مریم (سلاماللهعلیها) همچنان در معبد به سر میبرد تا آنکه روزی جبرائیل (علیهالسّلام) از جانب حق تعالی پیام آورد که: «ای مریم خداوند تو را به کلمهای (وجود با عظمتی) از طرف خودش بشارت میدهد که نامش مسیح عیسی پسر مریم است در حالی که در این جهان و جهان دیگر صاحب شخصیت خواهد بود و از مقربان (الهی) است.»
در این هنگام کودک زبان به سخن گشود و گفت: «من بنده خدایم، او کتاب (آسمانی) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است و مرا (هرجا که باشم) وجودی پربرکت قرار داده و تا زمانی که زندهام مرا به نماز و زکات توصیه کرده است و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقی قرار نداده است و سلام (خدا) بر من در آن روز که متولد شدم و در آن روز که میمیرم و از آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد.»
حضرت عیسی از جانب پروردگار به نبوت برگزیده شد و چون دیگر پیامبران ادامهدهنده رسالت عظیم هدایت و راهبری بشر بود. خداوند متعال در آیه زیر ویژگیهای حضرت عیسی (علیهالسّلام) را به عنوان یک پیامبر چنین میفرماید:
«یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم. زمانی که تو را با روح القدس تقویت کردم، که در گهواره و به هنگام بزرگی با مردم سخن میگفتی و هنگامی که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم و هنگامی که به فرمان من از گِل، چیزی به صورت پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به فرمان من پرندهای میشد و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من شفا میدادی و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده میکردی و هنگامیکه بنیاسرائیل را از آسیب رساندن به تو باز داشتم در آن موقع که دلایل روشن برای آنها آوردی. ولی جمعی از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست.»
این آیه علاوه بر بیان بعضی از معجزات حضرت عیسی (علیهالسّلام) به عنوان پیامبر، به مساله تربیت الهی هر پیامبر صاحب رسالت از ابتدای تولد اشاره میکند.
گرایش روزافزون مردم و یهودیان به دین حضرت عیسی (علیهالسّلام)، وحشت و نگرانی رؤسای یهود را برانگیخت و به قصد کشتن عیسی (علیهالسّلام) امپراطور روم را با خود همراه کردند، ولی با مشیّت و قدرت الهی نقشه قتل آنان به سرانجام نرسید، بلکه به اشتباه به جای حضرت عیسی (علیهالسّلام) شخصی بنام «یهودا اسخر یوطی» را به قتل رساندند.
نسبت به وفات حضرت عیسی (علیهالسّلام) اختلاف نظر وجود دارد و لذا مرحوم مجلسی بعد از ذکر آیه ۵۵ سوره آل عمران
که درباره حضرت عیسی (علیهالسّلام) «توّفی» به کار برده شده میفرماید: در تفسیر این آیه بعضی گفتهاند «توّفی» به معنی مرگ است و خداوند اول او را میمیراند و بعد از سه ساعت او را زنده کرده و به آسمان میبرد و بعضی گفتهاند که مردن آن حضرت بعد از آمدن، زمین در آخر الزمان خواهد بود.
3. حضرت نوح علیه السلام
نوح(ع)، اولین پیامبر از پیامبران اولو العزم است. او نخستین پیامبری است که در زمان او عذاب نازل شده است. نوح حدود ۹۵۰ سال قومش را به یکتا پرستی دعوت کرد اما چون قومش به او ایمان نیاوردند خداوند آنها را به وسیله طوفان عذاب کرد. نوح به دستور و راهنمایی خداوند برای نجات مؤمنان و همچنین یک جفت از هر نوع حیوان از طوفان، کشتی ساخت. قرآن از نوح به عنوان اولین پیامبر صاحب شریعت و کتاب یاد کرده است. در سورههای متعددی به نوح و داستان او اشاره شده است، یک سوره قرآن به نام اوست و به دلیل عمر بسیار طولانی، به شیخ الانبیاء مشهور است. برخی برای اثبات طبیعی بودن عمر طولانی امام زمان(ع) به عمر نوح استناد کردهاند.
حضرت نوح یکی از ۲۶ پیامبری است که نام او در قرآن کریم آمده است. نام او عنوان یکی از سورههای قرآن کریم است و علاوه بر آن، ۴۳ مرتبه در ۲۸ سوره قرآن کریم ذکر شده است. در قرآن کریم فقط به کلیاتی از داستان حضرت نوح اشاره شده و جزئیات زندگی او نیامده است.
در روایات شیعی، ویژگیهای اخلاقیی برای نوح ذکر شده است؛ از جمله اینکه او بندهای شاکر بود، و هر گاه لباسی میپوشید یا خوراکی میخورد و یا آبی مینوشید خدای متعال را حمد و سپاس میگفت. از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده که نوح در هر صبح و شام میگفت: «خداوندا تو را گواه میگیرم که در هر صبح و شام هر نعمتی که در دین یا دنیای من وجود دارد، از ناحیۀ توست، تو یگانهای و شریکی نداری، حمد و سپاس از آن توست، تا آنجا که از من راضی شوی».
حضرت نوح بعد از حضرت آدم، شیث و ادریس، چهارمین پیامبر دانسته شده است. وی همچنین بر اساس آنچه در آیه هفتم سوره احزاب و آیه ۱۳ سوره شوری آمده، اولین پیامبر اولوالعزم میباشد. بسیاری از مفسران معتقدند که پنج پیامبر مذکور در این دو آیه، مقام رفیعی دارند؛ چرا که آنان پیامبران اولوالعزم، صاحب شریعت و کتاب هستند.
در مورد زمان مبعوث شدن نوح نیز اختلاف است. بنابر آیات قرآن کریم، نوح (ع) در طول مدت پیامبری خود قبل از طوفان، قوم خود را به پرستش خدای یکتا دعوت میکرد. بر اساس آیه ۲۳ سوره نوح، قوم نوح، بتهایی با نامهای «ود»، «سواع»، «یغوث»، «یعوق» و «نسر» را میپرستیدند. نوح برای هدایت قومش تلاش زیادی کرد اما در نهایت تعداد کمی به او ایمان آوردند.
به نظر اکثر علمای شیعه و بر اساس روایات اهل بیت (ع) دعوت و پیامبری نوح جهانی بوده است. با این حال برخی از علمای اهل سنت معتقدند که دعوت نوح جهانی نبوده و فقط برای قوم خود یعنی قوم کلده و آشور که در فلسطین، شامات و عراق سکونت داشتند، مبعوث شده بود.
همچنین در روایات بسیاری نقل شده است که با وجود عمر طولانی نوح(ع) و معروف بودن او به شیخ الانبیاء، وقتی ملک الموت برای قبض روح وی رفت، حضرت نوح که در آفتاب نشسته بود از او اجازه خواست تا از آفتاب به سایه برود. ملک الموت از او پرسید دنیا را چگونه یافتی و نوح(ع) پاسخ داد آنچه در این دنیا بر من گذشت مانند این بود که از آفتاب به سایه بروم.
2. حضرت ابراهیم علیه السلام
حضرت ابراهیم مشهور به ابراهیم خلیل، دومین پیامبر اولوالعزم است. ابراهیم در بین النهرین به پیامبری مبعوث شد و نمرود حاکم زمان خود و مردم آن ناحیه را به آیین توحید دعوت کرد. عده کمی دعوت او را پذیرفتند و چون او از ایمانآوردن آنها مأیوس شد، به فلسطین مهاجرت کرد.
برپایه آیات قرآن، قوم بتپرست ابراهیم، او را بهجهت آنکه بتهایشان را شکسته بود، در آتش انداختند، اما آتش به فرمان خدا سرد شد و ابراهیم از آن سالم بیرون آمد.
اسماعیل(ع) و اسحاق(ع) دو فرزند ابراهیم و جانشینان او هستند. نسب قوم بنیاسرائیل که پیامبران زیادی از بین آنها ظهور کرد و همچنین حضرت مریم مادر حضرت عیسی، از طریق اسحاق به ابراهیم(ع) میرسد. پیامبر اسلام هم به اسماعیل فرزند دیگر او نسب میبَرد.
قرآن بنای خانه کعبه و دعوت مردم به مناسک حج را به ابراهیم نسبت داده و او را خلیل الله (دوست خدا) معرفی کرده است. طبق آیات قرآن او پس از آزمودهشدن با بلاها ازجمله ذبح فرزندش به فرمان خدا، علاوه بر نبوت به مقام امامت هم نائل شده است.
در آیاتی چند از قرآن، از نبوت حضرت ابراهیم و دعوت او به توحید سخن آمده است. همچنین در آیه ۳۵ سوره احقاف از پیامبران اولوالعزم نام آمده است که طبق روایات، ابراهیم از جملهٔ آنان و دومین پیامبر اولوالعزم پس از حضرت نوح(ع) است. مطابق با آیه ۱۲۴ سوره بقره، خداوند حضرت ابراهیم(ع) را پس از چند امتحان به مقام امامت نصب کرد. به نظر علامه طباطبایی مقام امامت در این آیه به معنای هدایت باطنی است؛ مقامی که رسیدن به آن، لازمه برخورداری از کمال وجودی و مقام معنوی ویژهای است که پس از مجاهدتهای بسیار به دست میآید.
بر اساس آیات قرآن، خداوند ابراهیم را به عنوان خلیل (دوست) برگزیده است. از اینرو به خلیل الله ملقب شده است. برپایه روایاتی که در علل الشرایع نقل شده، کثرت سجده، ردنکردن خواسته دیگران و درخواست نکردن از غیرخدا، اطعام دادن و عبادت شب از دلایل انتخاب او به عنوان خلیل از سوی خدا بوده است.
طبق آیات قرآن، سردشدن آتش و زندهشدن چهار پرنده از معجزات حضرت ابراهیم بودهاند:
سردشدن آتش: طبق آیات ۵۷ تا ۷۰ سوره انبیاء، ابراهیم پس از آنکه دید قومش از پرستش بتها دست برنمیدارند، بتها را شکست و این کار را به بت بزرگ نسبت داد و گفت اگر بت سخن میگوید، از او بپرسید. بتپرستان در برابر استدلال او فرو ماندند، اما دست از اعتقاد خود برنداشته، او را به سبب شکستن بتها در آتش انداختند؛ اما آتش به دستور الهی بر او سرد شد.
زندهشدن چهار پرنده: بنا به آیه ۲۶۰ سوره بقره، خداوند در پاسخ به درخواست حضرت ابراهیم برای دیدن زندهشدن مردگان، او را مأمور نمود که چهار پرنده را ذبح و با هم مخلوط کند و بر فراز چند کوه قرار دهد. او این کار را انجام داد و سپس پرندگان را فرا خواند. آنها زنده شدند و به سوی او آمدند.
1. حضرت محمد صلی الله علیه و آله
مُحَمَّد بن عَبدُاللّه بن عَبدُالمُطّلِب بن هاشم (عام الفیل–۱۱ق) پیامبر اسلام, اشرف مخلوقات, از پیامبران اولوالعزم و آخرین پیامبر الهی. معجزه اصلی او قرآن است و مردم را به یکتاپرستی و اخلاق نیک دعوت کرد.
حضرت محمد(ص) در جامعه مُشرک جزیرة العرب به دنیا آمد، اما از بتپرستی و نزدیک شدن به زشتیهای رفتاری رایج در جامعه پرهیز میکرد. در چهل سالگی به پیامبری رسید و مهمترین پیامش دعوت به توحید بود. هدف از بعثتش را تکمیل فضایل اخلاقی معرفی کرد. مشرکان مکه سالها او و پیروانش را آزردند، ولی آنان از اسلام دست برنداشتند. حضرت محمد(ص) پس از ۱۳ سال دعوت به اسلام در مکه، به مدینه رفت و این هجرت، مبدأ تاریخ اسلامی شد.
با کوشش پیامبر(ص) تقریبا تمام شبه جزیره عربستان در زمان حیات او به اسلام گروید. در دورههای بعد، گسترش اسلام ادامه یافت و به تدریج اسلام دینی جهانی شد.
براساس حدیث ثقلین، پیامبر(ص) به مسلمانان سفارش کرد که پس از وی به قرآن و عترت او پناه ببرند و از آن دو جدا نشوند و در مناسبتهای گوناگون، از جمله در واقعه غدیر، امام علی (ع) را جانشین خویش معرفی کرد.
پیامبر(ص) قبل از بعثت، ۴۰ سال در میان مردم زندگی کرده بود. زندگی او خالی از دورویی و صفات زشت و حالات ناپسند بود. او نزد دیگران فردی صادق و امین به حساب میآمد. پیامبر بعدها وقتی رسالت خود را ابلاغ میکرد، مشرکان شخص او را تکذیب نمیکردند بلکه آیات را منکر میشدند. این مطلب در قرآن هم آمده است: «آنان تو را به دروغگویی متهم نمیکنند بلکه [این] ستمگران آیات الاهی را انکار میکنند.»
عالیترین و بارزترین خصوصیت پیامبر(ص) بعد اخلاقی ایشان بوده است. قرآن در این باره میگوید که «تو بر اخلاقی بزرگ و گرانمایه تکیه داری».
در وصف رفتار و صفات پیامبر(ص) گفتهاند که اغلب خاموش بود و جز در حد نیاز سخن نمیگفت. هرگز تمام دهان را نمیگشود، بیشتر تبسم داشت و هیچگاه به صدای بلند نمیخندید، چون به کسی میخواست روی کند، با تمام تن خویش برمیگشت. به پاکیزگی و خوشبویی بسیار علاقهمند بود، چندانکه چون از جایی گذر میکرد، رهگذران پس از او، از اثر بوی خوش، حضورش را درمییافتند. در کمال سادگی میزیست، بر زمین مینشست و بر زمین خوراک میخورد و هرگز تکبر نداشت. هیچگاه تا حد سیری غذا نمیخورد و در بسیاری موارد، بهویژه آنگاه که تازه به مدینه درآمده بود، گرسنگی را پذیرا بود.
امیرمؤمنان در توصیف سیمای پیامبر(ص) میفرماید: «هر کس بدون آشنایی قبلی او را میدید هیبتش او را فرامیگرفت. هر کس با او معاشرت میکرد و با او آشنا میشد دوستدار او میگردید». «پیامبر نگاهش را میان یارانش تقسیم میکرد و به هر کس بهاندازه مساوی نظر میافکند.» «هرگز رسول خدا با کسی دست نداد که دستش را از دست او بردارد جز آنکه آن طرف ابتدا دستش را بکشد.»
پیامبر(ص) زاهدانه میزیست. در همه عمر گوشهای خاص خود نداشت و آن اطاقهای حقیر گلین که در جوار مسجد خاص همسرانش بود، طاقهایی از چوب نخل داشت و به جای در، پردهها از موی بز یا پشم شتر بر آن آویخته بود.
پیامبر اُمّی توصیفی قرآنی برای پیامبر و به معنای پیامبری که درس نخوانده و ناآشنا به نوشتن بوده است. قرآن اُمی بودن را از صفاتی میداند که پیامبر اسلام در تورات و انجیل به آنها معرفی شده است.
اُمی بودن را فضیلتی برای پیامبر اسلام دانستهاند؛ زیرا پیامبر با اینکه سوادی برای خواندن و نوشتن نداشت تا علم بیاموزد، اما دارای علم آسمانی بود و عوامل هدایت و رستگاری را برای انسانها فراهم کرد. محققان معتقدند آوردن قرآنی که مشتمل بر علوم و حکمتهای مختلف است توسط فردی که نوشتن و خواندن را فرانگرفته، از معجزات الهی به حساب میآید.
منبع توضیحات: ویکی شیعه – ویکی فقه – ویکی پدیا
همچنین بخوانید:
نماز حاجت مجرب از امام صادق(ع)
1 نظر
عیسی محبوب ترین و والاترین پیامبران است . و بهترین آفریده خدا برزمین .
نوشتن نظر
فال حافظ
نیت کرده ، دکمه را بزنید.
جدید ترین مطالب سایت
پربازدید ترین مطالب سایت
دستهها
برگهها
برچسب ها
آخرین دیدگاه ها