بزرگ ترین عارفان جهان

در این مقاله میخواهیم درباره بزرگ ترین عارفای جهان در طول تاریخ با هم صحبت کنیم. از نظر بسیاری از فلاسفه و علما, عرفای کامل و واقعی را می توان بزرگ ترین

انسان آن روزگار بعد از معصومین و انبیا دانست. ما ده تا از کامل ترین عرفای تاریخ جهان را بر اساس وقایع , شواهد و نظرهای دیگران رتبه بندی کردیم تا با این افراد که

بعضا گمنام ولی بزرگ و صاحب کرامت هستند آشنا شوید.

ده تا از بزرگ ترین عرفای جهان از آخر به اول:

10. شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی

شیخ حسنعلی اصفهانی (مقدادی اصفهانی) که به خاطر سکونت سالهای پایانی عمر در روستایی بنام نخودک در نزدیکی مشهد، مشهور به شیخ حسنعلی نخودکی بود، (زاده: ۱۲۴۱ اصفهان – درگذشت: ۷ شهریور ۱۳۲۱هجری شمسی، مشهد) فقیه، فیلسوف و از عرفا و اخلاقیون بزرگ شیعه در سده ۱۴ هجری است.

پدر حسنعلی به منظور تربیت عرفانی، وی را نیز نزد مرشدش برد و از او خواست تا تربیت و مراقبت از وی را برعهده بگیرد. حسنعلی از هفت سالگی تا یازده سالگی زیر نظر محمدصادق تخت‌فولادی به ریاضت‌های شرعی مشغول شد.

پولادی و به طبع آن نخودکی‌ها از جمله پیروان طریقت چشتیه که از جمله سلسله‌های تصوف در شبه قاره هند بوده‌اند. سلسله چشتیه منسوب به خواجه معین الدین چشتی است (چشت قریه‌ای است از قراءِ هرات). خواجه معین الدین حسن چشتی سنجری اجمیری پس از سید علی هجویری صاحب کتاب مشهور «کشف المحجوب» به قاره هند رو آورد.

در سال ۱۲۹۰ه‍.ق محمدصادق تخت‌فولادی درگذشت و حسنعلی ۳ سال دیگر نیز به ریاضت پرداخت، چنان‌که شب‌ها تا صبح بیدار می‌ماند و هر روز، روزه می‌گرفت.

9. سید عبدالکریم رضوی کشمیری

سیدعبدالکریم رضوی کشمیری (۱۳۰۳-۱۳۷۸ش) از عارفان شیعه و از شاگردان سید علی آقا قاضی طباطبایی و سید هاشم حداد است. «شرح کفایة الاصول» از آثار او است. وی در سال ۱۳۷۸ شمسی درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) مدفون شد.

حضرت آیت الله سید عبدالکریم کشمیری قدس سره می فرمودند: در نجف اشرف به خاطر ریاضت های شرعی و حشر و نشری که با اولیای خدا داشتم، چشم برزخی من باز شده بود و صورت برزخی اشخاص را می دیدم. بسیاری از افراد سرشناس که برای آنها احترام فوق العاده ای قائل بودم، صورت های برزخی ناخوشایندی داشتند و دیدن آنها بسیار آزارم می داد.

8. محمدجواد انصاری همدانی

وی در ابتدا گرایشی به عرفان نداشت، روزی در دوران طلبگی در همدان می‌شنود که عارفی در لباس اهل علم به همدان آمده و عده‌ای دور وی جمع شده‌اند. وی به قصد ارشاد او هوادارنش وارد جلسه می‌شود و حدود ۲ ساعت سخنرانی می‌کند که «غیر از راه شرع راه دیگری نیست و اگر باشد انحراف محض است.» عارف در پایان سخنان وی نگاهی به او کرده و به او می‌گوید: «به زودی تو خود آتشی به دل سوختگان عالم خواهی زد!» پس از این رویداد تحولی در درون وی ایجاد می‌شود و برای یافتن پیر و مرشد و راهنمایی در مسیر عشق الهی عموماً از مردم کناره گرفته بارها برای دعا و تضرع در سرما و گرما راهی بیابان می‌شود یا به زیارت حرم حضرت فاطمه معصومه به قم می‌رفت که نهایتاً پس از توسلات مکرر فتح بابی از توسل به پیامبر اسلام برای وی حاصل می‌گردد و به درجه‌ای می‌رسد که سید علی قاضی دربارهٔ وی می‌گوید: «ایشان در این راه استادی نداشته و توحید را مستقیماً از خدا گرفته‌ است.»

حالات و سوز و گداز عرفانی‌اش سبب شد تا از سوی برخی تکفیر شود، شیخ عبدالکریم حائری (استادش) به وی توصیه می‌کرد که حالاتش را کتمان کند. این دوران که از حدود ۲۸ سالگی وی آغاز می‌شود با بی‌قراری و التهاب تا حدود ۴۰ سالگی‌اش ادامه می‌یابد تا به آرامش می‌رسد.

7. سید ابوالحسن موسوی اصفهانی

سید ابوالحسن موسوی مدیسه‌ای اصفهانی (۱۲۸۴–۱۳۶۵ ق) از مراجع تقلید بزرگ شیعه امامیه بود . وی بعد از درگذشت عبدالکریم حائری یزدی، مرجعیت عامه شیعه را بر عهده داشت و شاگردان زیادی پرورش داد.

شیخ عبدالنبی اراکی نقل می‏کند: «به قصد دیدار حضرت حجت (عج)، ختمی را در بیابان سهله آغاز کردم. همین که ختم به پایان رسید، سیدی پیدا شد و از من پرسید: «با من کاری داشتید؟» گفتم: «نه! من منتظر شخص بزرگی هستم.» سید تبسمی کرد و رفت.

ناگاه در دلم خطور کرد که نکند این سید همان آقا امام زمان (عج) باشد. در پی‏ اش دویدم، دیدم وارد یکی از کوخ‏ های عربی شد. در کوخ را زدم و پس از اجازه وارد شدم. حضرت فرمود: « بیایید و بنشینید!» اطاعت کرده، رو به روی ایشان نشستم. مسائل مشکلی در ذهن داشتم که می‏خواستم از آقا بپرسم اما هر چه به ذهنم فشار آوردم چیزی به خاطرم نیامد. با شرمندگی اجازه مرخصی گرفتم و خارج شدم.

هنوز چند قدمی نرفته بودم که مشکلاتم یادم آمد. لذا برگشتم و دوباره در زدم. خادمی در را گشود و گفت: «آقا نیستند و هر وقت نباشند، فورا نایب خاص‏ شان در جای ایشان ظاهر می‏شود، اجازه خواستم تا به خدمت نایب‏ شان برسم. همین که وارد شدم دیدم در جای آقا امام زمان‏(عج) سید ابوالحسن اصفهانی نشسته است.

ایشان با لبخند فرمود: «حالت چطور است؟» گفتم: «الحمدالله!» و بعد همه مسائل خود را مطرح کردم و ایشان بدون تامل جواب مسئله را با نشانه و سند می‏ داد. پس از گرفتن پاسخ دست ایشان را بوسیده مرخص شدم.

6. سید محمدحسین طباطبایی

سید محمد حسین طباطبایی (زاده ۱۲۸۱ تبریز – درگذشته ۲۴ آبان ۱۳۶۰ قم) معروف‌به علامه طباطبایی روحانی، عارف، فیلسوف و نویسنده ایرانی بود. وی از مراجع تقلید شیعه و از مدرسان حوزه علمیه قم بشمار می‌آمد، که از شاگردان وی می‌توان به مرتضی مطهری، سید محمد بهشتی، سیدعلی خامنه‌ای، ناصر مکارم شیرازی، محمدرضا مهدوی کنی و محمدتقی مصباح یزدی اشاره کرد. تفسیر المیزان، نهایةالحکمة، شیعه در اسلام و اصول فلسفه و روش رئالیسم از آثار اوست.

استاد علامه طباطبایی می فرماید: روزی من در مسجد کوفه نشسته و مشغول ذکر بودم، در آن بین یک حوریه بهشتی از طرف راست من آمد و یک جام شراب بهشتی در دست داشت وبرای من آورده بود و خود را به من ارائه می نمود. همینکه خواستم به او توجه کنم یاد حرف استاد افتادم و لذا چشم پوشیده و توجهی نکردم. پس آن حوریه برخاست و از طرف چپ من آمد و آن جام را به من تعارف کرد، من نیز توجهی ننمودم و روی خود را برگرداندم، پس آن حوریه بهشتی رنجیده شد و رفت و من تا به حال هر وقت آن منظره به یادم می افتد، از رنجش آن حوریه متاثر می شوم!

5. حسن حسن زاده آملی

حسن حسن‌زاده آملی (حسن طبری آملی) مشهور به علامه حسن‌زاده آملی (زادهٔ ۱۳۰۷، ایران، آمل، مازندران)، فیلسوف متأله، فقیه، عارف، منجم و مدرس دروس حوزوی است. وی را علامه ذوالفنون و علامه دهر نیز می‌نامند و وی در ادبیات، علوم غریبه، ریاضی، هیئت و طب تبحر و از خود اشعار حکیمانه‌ای نیز دارد. وی به غیر از زبان فارسی و زبان مازندرانی به زبان فرانسوی و عربی نیز تسلط دارد. اشعاری نیز به زبان‌های فارسی، طبری و تازی سروده‌است.

استاد وی علامه طباطبایی دربارهٔ او گفته‌است: «حسن‌زاده را کسی نشناخت جز امام زمان». مکاشفه: «در عنفوان جوانی و آغاز درس زندگانی که در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف و تهجد عزمی راسخ و ارادتی ثابت داشتم؛ در رؤیای مبارک سحری به ارض اقدس رضوی تشرف حاصل کردم و به زیادت جمال دل‌آرای ولی‌الله اعظم، ثامن الحجج، علی بن موسی الرضا – علیه و علی آبائه و ابنائه آلاف التحیه و الثناء – نائل شدم …»
خلع بدن: «در سحر شب یکشنبه ۵ مردادماه ۱۳۴۸ بعد از ادای نافله شب و نافله و فریضه صبح در اربعینی که ذکر جلاله «الله» را هر روز بعد از نماز صبح به عددی خاص داشتم، بعد از این ذکر به توجه نشستم که ناگهان جذبه و حالتی دست داد و بدن طوری به صدا درآمد و می‌لرزید، آن چنان صدایی که مثلاً تراکتور روی سنگ‌های درشت و جاده ناهموار می‌رود، دیدم که جانم از بدنم مفارقت کرد و متصاعد شد ولی در بدنی مثل بدن عالم خواب قرار دارد، تا قدری بالا رفت…»

4. محمدتقی بهجت فومنی

محمدتقی بهجت فومنی (زادهٔ ۲ شهریور ۱۲۹۵ در فومن – درگذشتهٔ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ در قم)، از عرفای نامدار و از مراجع تقلید سرشناس شیعه دوازده‌امامی بود. او از شاگردان محمدحسین غروی اصفهانی (مشهور به کمپانی) و سید علی قاضی بود و از جانب سید علی قاضی لقب فاضل گیلانی گرفته بود. وی در ۹۳ سالگی در قم درگذشت و پس از اقامه ی نماز توسط آیت الله جوادی آملی در حرم فاطمه معصومه به خاک سپرده شد.

نظر روح‌الله خمینی دربارهٔ وی به نقل از مصباح آمده‌است: «مرحوم آقا مصطفی (ره) از پدرشان مرحوم امام (ره) نقل می‌کرد: آقا معتقدند جناب آقای بهجت دارای مقامات معنوی بسیار ممتازی هستند.»

علامه طباطبایی: «ایشان (بهجت) عبد صالح است.»

بهاء الدینی: «الآن ثروتمندترین مرد جهان (از جهت معنوی) آقای بهجت است.»

امجد: «ایشان از مفاخر عصر ما هستند، کسانی که کم و بیش با ایشان آشنایی دارند می‌دانند که در یک اوج بالایی از علم و معنویت قرار دارند… بنده معتقدم آقای بهجت در علم و معنویت نظیر ندارد. به تعبیر دیگر: ایشان فرشته روی زمین هستند.»

علامه محمدتقی جعفری: اینکه در روایات آمده‌است که «هر کس عالمی را در چهل روز زیارت نکند، مات قلبه (قلبش می‌میرد).» و همچنین «زیارة العلماء احبّ إلی الله تعالی من سبعین طوافاً حول البیت: زیارت علماء در نزد خدا محبوبتر از هفتاد بار طواف نمودن در گرد خانه (خدا) می‌باشد.» مصداق بارز «علما» بهجت هستند. صرف دیدن و ملاقات کردن ایشان خود سر تا پا موعظه است. من هر وقت ایشان را می‌بینم تا چند روز اثر این ملاقات در من باقی است، و در واقع هشدار دهنده برای ما می‌باشد.

3. شیخ جعفر مجتهدی تبریزی

شیخ جعفر مجتهدی (زاده ۱ بهمن ۱۳۰۳، تبریز-درگذشته ۶ بهمن ۱۳۷۴، مشهد) از عارفان و سالکان پارسا و وارسته به شمار می‌آید که به گونه‌ای خاص از دیگران متمایز بود. او که در نهایت سادگی زندگی می‌کرد و توسل به ائمه اطهار(ع) از ممتازترین و منحصر به‌فردترین ویژگی‌های شخصیتی وی محسوب می‌شد.

علامه سید محمد حسین طباطبایی صاحب تفسیر شریف المیزان، پیرامون شخصیت حاج شیخ جعفر آقا مجتهدی می گوید: جناب مجتهدی بسیار بزرگوار هستند و من در باطن با ایشان هستم، ایشان ازطیّ الزمان هم برخوردار هستند. طیّ الزمان؛ قدرت سیر در زمان های گذشته و آینده، ایضاً سیر طولی و عرضی در ازمنه مذکور و سیر عرضی در زمان حال و به طور کلّی سیر در مقوله زمان …به واسطه قدرت و غلبه روحی بر آن، که حضرت آقای مجتهدی به لطف حضرت مولا از این موهبت برخوردار بودند.

سید عبدالکریم رضوی کشمیری در مورد ایشان میفرماید: جعفر آقا و ما ادراک ما جعفر آقا! من آیت الله قاضی و سید هاشم حداد و بسیاری از اولیا را درک کرده ام. همه آنهایی که درک کرده ام یک طرف شیخ جعفر مجتهدی تبریزی یک طرف! او را با هیچ کس مقایسه نکنید حساب او از بقیه جداست.

2. سید علی قاضی طباطبایی

سید علی قاضی طباطبایی (۱۳۲۵–۱۲۴۸ خورشیدی/ ۱۳۶۶–۱۲۸۵ قمری)، فقیه، حکیم و عارف شیعه سده سیزده و چهارده خورشیدی بود. در حدود سال ۱۳۵۶ خورشیدی هنگام دفن دختر سید علی قاضی در کنار قبر پدرش مشخص می‌گردد که بدن پدرش پس از حدود چهل سال هنوز تازه است و متلاشی نشده است.

سید علی قاضی در تفسیر قرآن و معانی آن مهارت داشت و علامه طهرانی از قول علامه طباطبائی (از شاگردان سید علی قاضی) می‌گوید:

«ما هر چه داریم از قاضی داریم. … قاضی در تفسیر قرآن کریم ید طولایی داشت و این سبک تفسیر آیه به آیه را قاضی به ما تعلیم دادند و ما در تفسیرالمیزان، از مسیر و روش ایشان پیروی می‌کنیم. ایشان در فهم معانی روایات وارده از ائمه معصومین علیهم السلام ذهن بسیار باز و روشنی داشتند و ما طریقه فهم احادیث را که فقه الحدیث گویند از ایشان آموخته‌ایم.»

سید هاشم حداد، از عرفای معاصر و شاگرد سید علی قاضی، دربارهٔ او می‌گوید:

«از صدر اسلام تاکنون عارفی به جامعیت قاضی نیامده‌است. … آقای قاضی یک عالمی بود که از جهت فقاهت بی‌نظیر بود. از جهت فهم روایت و حدیث بی‌نظیر بود. از جهت تفسیر و علوم قرآنی بی‌نظیر بود، حتی، از جهت تجوید و قرائت قرآن؛ و در مجالس فاتحه‌ای که احیاناً حضور پیدا می‌نمود، کمتر قاری قرآن بود که جرات خواندن در حضور وی را داشته باشد، چرا که، اشکال‌های تجویدی و نحوهٔ قرائتشان را می‌گفت.»

سید ابراهیم خسروشاهی از علامه طباطبائی نقل می‌کردند که:

«کتابهای معقول را خواندم ولی وقتی خدمت سید علی آقا قاضی رسیدم فهمیدم که یک کلمه هم نفهمیدم!»

1. ابن عربی

محی‌الدین محمّد بن علی بن محمّد بن عربی طائی حاتمی (۲۶ ژوئیه ۱۱۶۵–۱۶ نوامبر ۱۲۴۰ میلادی) معروف به محیی‌الدین ابن عربی، شیخ اکبر، سلطان‌العارفین و کبریت احمر پژوهشگر، فیلسوف، عارف و شاعر مسلمان اهل اندلس بود.

ورود رسمی ابن عربی به تصوف در سنّ ۲۱ سالگی یعنی در سال ۵۸۰ ه‍.ق) روی‌داد، ولی او به‌زودی و در زمانی اندک بلندآوازه گردید، و مشایخ زمانش به دیدار او شتاب نمودند. محیی‌الدّین آثاری گران‌سنگ و پرارزش در شاخه‌های مختلف حکمت و علم پدیدآورد، تصوف را به نوعی به فلسفه تبدیل کرد، و در نوشته‌هایش عقاید و باورهای بسیاری از مکاتب را تبیین و تفسیر نمود.

در نگاه دیگران

ملاصدرا:

منشأ دیگر تحول دینی در جهان اسلام به حتم عارف کبیر ابن عربی است، که واضع عرفان نظری در جهان اسلام است که به عقیده حقیر [ملاصدرا] اگر باعث رنجش اهل فلسفه نشود مقامی عظیم تر از بوعلی و فارابی دارد.

سید علی قاضی:

از میان عرفا و واصلان کوی حقیقت، محیی الدین بن عربی در معرفت نفس و شهود باطنی فردی بی‌نظیر بود. بعد از مقام نبوت در میان رعیت احدی در معارف عرفانی و حقایق نفسانی در حد محیی الدین عربی نیست و کسی به او نمی‌رسد.

علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان:

در اسلام هیچ‌کس نتوانسته‌است یک سطر مانند محیی الدین [ابن عربی] بیاورد.

حسن‌زاده آملی:

فصوص و فتوحات [کتب ابن عربی] را باید از کرامات خاص به او [ابن عربی] دانست: ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ (این نعمت خداست که به هر که خواهد ارزانیش می‌دارد).

جوادی آملی:

محیی الدین [ابن عربی] در بین معاریف اهل عرفان بی‌همتا و در عمودین زمان خویش (از گذشته تا کنون) بی‌نظیر می‌باشد. بسیاری از مبانی حکمت متعالیه وامدار عرفانی است که ابن عربی پایه‌گذار نامدار آن می‌باشد.

مرتضی مطهری:

مظهر و نماینده کامل عرفان اسلامی، که عرفان را به صورت یک علم مضبوط درآورد و پس از او هر کس آمده تحت تأثیر شدید او بوده‌است، محیی الدین ابن عربی است.

مطالب مرتبط:

آیا انیشتین مسلمان و شیعه شد؟

نماز حاجت مجرب از امام صادق(ع)

بهترین فوتبالیست های تاریخ

منابع توضیحات: ویکی پدیا, عقیق , molayebikasan.blogfa.com